​پزشک، کاندیدای دکترای تخصصی روانشناسی شناختی و کنجکاو تاریخ معاصر

برزویه نجی

برزویه ام، یکی از خاندان نه چندان گسترده نجی. در یک روز پاییزی توی یه شهر جنگی به دنیا اومدم. همین نشون میده که خدا نه توی جنگ بندگانش رو فراموش می کنه نه توی پاییز و ممکنه یهویی یه انسان بزرگی وسط پاییز و جنگ به دنیا بیاد! باری عرض می کردم... قاعدتاً مدرسه رفتم و بعد وارد دانشکده پزشکی جندی شاپور اهواز شدم و پزشکی رو توی دانشگاه قزوین تموم کردم. سالها این در و اون در زدم برم از ایران ولی خب قسمت نبود و نشستم سر درس و سال نود و هشت شروع کردم به خوندن روانشناسی شناختی تو مقطع دکترای تخصصی. توی این سالها یه بیماری همیشه همراه من بود، همیشه باهاش جنگیدم و تا الان که من پیروز شده ام! افسردگی.فکر کنم در جریان نبوده که با بچه های جنگ نمیشه در افتاد! اما ازش ممنونم چون عشق به روانشناسی و روانپزشکی رو در من نمو داد و امروز من عاشق زمینه ای هستم که توش کار می کنم. شاید عجیب به نظر بیاد اما همین روان انسانها من رو به تاریخ هم علاقه مند کرده! تاریخ رو برای دلم میخونم. همیشه دلم خواسته گفتنی هام رو با بقیه در میون بگذارم... خب سایت شخصی می تونه یه فرصت خوب باشه به نظرم، این گوی و این میدان!