خفگی شگفت آور!

شگفتی حس غالبی بود کھ با دیدن »خفگی «آقای جیرانی بھ من دست داد!
شگفتا از کارگردان با سابقھ و منتقد صاحبنامی چون فریدون جیرانی کھ سعی دارد کھ آثارش را در فضایی ترسناک ولی کمھزینه به تصویر بکشد، و برای اینکه نیازی به ھزینه جلوهھای ویژه نداشته باشد، از ھیولایی به نام روانی، یا به قول دیالوگ غالب بازیگران "دیوونه" استفاده میکند. آنچه در»پارکوی  «و »خفگی« جیرانی مشھود است تلاشی است نهچندان موثر در شبیهسازی ناشیانهای از ژانر وحشت با استفاده از موجود ھولناک و خونآشامی که نه دراکولا نام دارد نه زامبی، نام این مخلوق غیرقابلپیشبینی و درندهی جیرانی »روانی «است!

فیلمی که با گوشی آیفون در دست پرستار شروع میشود تا به شما بفھماند که داستان در امروز روز جریان دارد، به ناگاه وارد دارالمجانین ھولناکی میشود که به فراموشخانهای درقرن نوزدھم و در دنیای بیرنگی میماند که با فیلمبرداری سیاه و سفید نشان داده میشود و با خاموشیھای مکرر و سقف نیمهویرانهی اطاق زیرشیروانی، سعی در ھولناکتر کردن تصاویری دارد که نه رگهای از واقعیت دارد و نه درعمل ترسناکند !سکانسی که بیمار و پرستار در تالاری ھستند که مملو است از بیمارانی مبھوت و بیتحرک که ھیچ یک قادر به درک ھیچ چیز نیستند نیز شاھکار دیگری ازین ھنرمند خلاق است! با توضیحات علمی دقیق پرستار و توضیحات مطروحهی دکتر در باب دیستایمی و سیکلوتایمی و ترانیلسیپرومین تزریقی، اطمینان حاصل کردم کھ در لیست عوامل فیلم نمیبایست ردپایی از یک پزشک یا روانشناس یاعضوی از کادردرمانی دیده شود, کھ با دیدن تیتراژ پایانی تایید شد.
نام بردن از امینآباد به عنوان خط آخر دنیا، وایستگاه پایانی برای بیماران از ھمگسیخته که حتی در بیمارستان ھولناک و نیمه مخروبهی ساختهی جیرانی جایی ندارند را جز ناسپاسی و بیاحترامی بھ زحمات تمامی اساتید و کادردرمانی و خدمتگزاران یکی از مجھزترین بیمارستانھای دانشگاھی روانپزشکی نمیتوان تاویل کرد .ناگفته ھویدا است که این افاضات شبه علمی تنھا زاییده یک ذھن کماطلاع میتواند باشد که حتی کوچکترین زحمتی را در باب تحقیق در مورد محتوای نوشتهاش بخود روا نداشته است.
ساختهی اخیر جیرانی را که نه اساس علمی دارد، نه علیرغم اشارات ضعیفش به خشونت خانگی رسالتی اجتماعی، و نه حتی ترسناک است که در ژانر وحشت بگنجد،جزملغمهای از بھتان و انگ، اطلاعات غلط و مقداری برف که در تمام طول فیلم میبارد، ھیچ چیز دیگری نمیتوان قلمداد کرد، اما مطابق معمول این قشر بیماران روانی ھستند که جھت صرفهجویی آقای جیرانی در ساخت ماکت گودزیلا یا گریم خونآشام و زامبی، استیگماتیزه میشوند، و صد البته زحمات دھهھای سیاستگذاران و درمانگران حیطه روانپزشکی است که با تصویر سیاهنمایی شدهی جیرانی از محیطدرمانی روانپزشکی مورد بیحرمتی واقع میگردد.
ایکاش و ایکاش که در کنار ممیزی مذھبی و اعتقادی و سیاسی و ادبی و ھنری و امثالھم، درساخت اثری که مستقیماً قشری گسترده را به تصویر میکشد، ممیزی علمی نیز در روند پذیرش اثر جایی داشته باشد.

۵
از ۵
۱۰ مشارکت کننده