آیا پروتکل های سرپرستی و کفالت بیماران نیازمند بازبینی و شفاف سازی نیست؟

"آقای دکتر! عصری عقدمه ،همه زندگیمه، دوشب نتونستم بخوابم اونم چون مریض قلبی داشتیم بردنم بیمارستان، وگرنه خوابم هم خوبه، هر تغییر دارویی هم بگید رو چشمم، اصلا بگید فردا صبح بیا بخواب، میام بستری میشم، فقط امروز آبروم مطرحه. چون یه بار بستری بودم، برادرم برام تعیین تکلیف میکنه و تشخیص داده که باید بستری بشی. منو با آمبولانس از قم آورده تا تهران، اصلا قبول بستری هم میشم، اما یه امشب"...

مرد جوان سی ساله، از شش صبح تا دوازده ظهر با متانت و آرامش تو سالن در انتظار ویزیت درمانگاه نشسته، خوشحال نیست از اینجا بودن اما باحوصله و احترام رابطه برقرار می کند، همه‌ی حرفهایش هم مورد تائید همراهانش است، حتی آرام بودن و مصرف کردن منظم داروها.

تنها خواسته اش این است که امشب را به مهمترین رویداد زندگیش برسد، اما تصمیم برادر کوچکترش خلاف این است. به نظر من هم نکته‌ای که اندیکاسیون بستری باشد ندارد اما با هماهنگی آمده و دستور پزشک معالج سهامدار برای بستری. لحظه‌ی رفتن به بخش سر برادرش فریاد می کشد، اما بدون مقاومت و بدون بی احترامی به پرسنل وارد بخش میشود. راستی اگر من بودم فریاد نمی زدم؟

راستی مرز اعطاء و سلب اتوریته از بیمار کجاست؟ کدام مرجعی حق قضاوت دارد؟ آیا سلب حق تصمیم‌گیری از یک بیمار مبتلا به اختلال اپیزودیک ویک بیماراختلال پیشرونده نباید مطابق با پروتکلهای متفاوتی باشد؟

۵
از ۵
۱۲ مشارکت کننده