سخنرانی های آقای علوی بروجردی را در نفی تعریف یک علم مستقل به نام اقتصاد اسلامی پیشتر شنیده بودم. در شرایطی که سیستم فاسد بانکی ما در حال آلودن نام شریعت مقدس با سواستفاده از عنوان بانکداری اسلامی است حرف ایشان به نظرم شجاعانه و به جا بود.
باری، با خودم گفتم چرا نباید مهرگانی که ثبت جهانی می شود را در ایران خودمان گرامی داشت و اولین پاسخ در ذهنم این بود: آخوندها نمی گذارند! همین نوروز رو هم نتوانستند کاری بکنند! و یک استفتاء به دفتر آیت الله علوی بروجردی فرستادم.
جوابی که دریافت کردم را در کنار این نوشته می گذارم اما مرا به فکر فرو برد که در شرایط امروز جامعه چه کسی خدمت واقعی را به ملت در شرف انشقاق می کند؟ مهدی فلاحتی با پرده آخر که تکه های برش خورده ی حرف های بی سر و ته چند آخوند بی سواد را وایرال میکند؟ یا کسی که سعی میکند میان روحانیون و گفتمان آنها و ملیون و دلبستگی های آنها نقاط همدلی و اشتراک و یا حداقل عدم تعارض را در یابد و برجسته کند؟
باورش برای من کمی سخت است که مهدی فلاحتی حقوق بگیر دولت آمریکا فهمیده باشد که صرف معمم بودن با ادراک در تعارض است، ولی برتراند راسل و هانری کربن از تشخیص آن عاجز بوده باشند! بالعکس من گمان میکنم در میان روحانیون سرمایه هایی هست که تفکراتی کارآمد و واقع بینانه دارند و اگر روشنفکر ما تلاش به کاستن از فضای دو قطبی دارد بجای تخطئه کلی روحانیت، ضروری است به برقراری گفتمان همگرایی با این قشر از روحانیت از جنس مرحوم آیت الله غروی و آیت الله علوی بروجردی روی بیاورد.