بچه که بودیم حکایتی برایمان میگفتند که منتسب به افراد زیادی بود، از حضرت علی (ع) تا سلیمان نبی، داستان آشنای مادری که قید فرزندش را زد تا به حکم قاضی فرزند را دو نیم نکنند. امروز ملت ایران به دست دو گروه از دایگان مدعی مادری از دو سو کشیده می شود و یاخته های آن در آستانه گسست به واسطه نیروهایی هستند که از طرف دلسوزان دو طرف بر آن وارد می شود. سیاهی لشکر هر اردوگاه افراد اردوی دیگر را که پیشتر رقیب می انگاشت امروز دشمن قلمداد میکند. با هر جنبش اجتماعی تیغ ها بر روی هم تیز تر می شود تا جایی که سخن بی پرده از کشتار و انتقام از یکدیگر می رود.
امروز صحبت از اینکه این دشمن انگاری را چه کسی از کی شروع کرد بحث تقدم مرغ است و تخم مرغ. اینکه لیبرالی که اسلام گرا را مرتجع می نامید یا آخوندی که شرافت زن و مردی را با زلف و کروات او می سنجید کدامیک این گلوله برفی را از بالای کوه غلتاندند امروز دردی را دوا نمی کند؛ بهمنی که امروز در راه است اگر مهار نشود حزب اللهی و کمونیست و چپ و راست و حوزوی و دانشگاهی نمی شناسد. هر کسی که داعیه ایران دوستی دارد، با هر گرایش سیاسی و باور مذهبی، باید بداند که شرط ایران دوستی وجود ایران است و شرط وجود ایران بقای ملت ایران.
به عنوان یک پزشک که با افراد بسیاری از طیف گسترده ای از هم میهنانم سخن گفته و میگویم شهادت می دهم که بالغ بر نود درصد مطالبات و دغدغه های بچه های هیئتی و به اصطلاح نسل ما حزب اللهی با بچه های ناهماهنگ با ظاهر و رفتاری که از تریبون های رسمی تبلیغ می شود یکی است. حتی میخواهم فراتر رفته و ادعا کنم از ده درصد باقیمانده هم نیمی در ظاهر متفاوت ولی در نیت یکی است. آن چیزی که این دو گروه را در برابر هم قرار داده مطالبات نیست زبان متفاوت است، مانند یک قومی که دو نیم شده و به دو سو کوچانده شده باشند. امروز بیش از مبارز و قهرمان، بیش از روشنفکر و سیاستمدار، بیش از اصولگرا و اصلاحطلب، این قوم دوپاره شده نیاز به مترجمی در میان خود دارد.
به گمان من، برای منِ جوانِ امروزِ ایران ملاک صداقت آن کسی که دم از دلسوزی برای میهن می زند، نه کشیدن بیشتر این پیکر در حال گسست است، نه دعوت به رویارویی با هموطنی که روبروی من ایستاده با نسبت دادن اتهامات کلیشه ای بی بنیاد، چه از طرف مدافع ساختار سیاسی فعلی باشد چه از طرف آن کسی که رویاهای خود را در فردای حکومت می بیند. آن کسی که دلسوز واقعی کشور و فردای آن است بایستی حسن نیت خود را در تلاش برای ترجمان و تسهیل گفتمان میان دو سر طیف که هر دو فرزندان عزیز این خاکند نشان دهد. روزی که مباد که بیاید اگر این پیکر دوپاره شد، ملتی نخواهد بود که ایرانی باشد، که بر آن چه نحو حکومت شود یا کدام گروه بر مسند سلطه بر آن بنشیند.
فردا بر پیکر دوپاره سوگواری کردن دردی را درمان نخواهد کرد.
۵
از ۵
۱ مشارکت کننده