نظام ارباب و رعیتی فکری

 

چندی پیش اگر صادقانه بگویم بیشتر به قصد تفرج تاریخی به حرم حضرت معصومه (س) و مسجد جمکران در قم رفته بودیم. جمعیت زیادی برای زیارت در هر دو مکان حضور داشتند. طبق معمول سرگرمی بین راه سرم توی گوشی و اینستاگرام بود که با عکس های نامزدی دختر ولیعهد پیشین برخورد کردم. پوشش مبتنی بر حداقل ضروری با آن اشتیاقی که در زوار این دو مکان دقایقی پیشتر دیده بودم تناقض عجیبی داشت. یادم به تصاویری افتاد که از سه ملکه پیشین ایران، فرح پهلوی در مشهد مقدس، ثریا اسفندیاری در زیارت کربلا و ملکه مادر در خاکسپاری رضاشاه با چادر دیده بودم. فارغ از باورهای قلبی این افراد و سایر سردمداران رژیم گذشته، آنچه که مشهود بود حداقل تمکین ظاهری به ملزومات اعتقادی بدنه جامعه در نمود عام بود.

اما چندی است که شاید همزمان با بروز پدیده تلویزیون های به ظاهر خبری اپوزیسون و اکانت های اینستاگرامی همسو پدیده ی «همه را مانند خودپنداری» رواج عجیبی یافته است. منهم خود روزگاری نه چندان دور مبتلا به این پدیده بودم؛ تا اینکه چندی پیش با دیدن طرفداران محمود احمدی نژاد در اینستاگرام که او را قهرمان ملی و امیرکبیر دوران می نامیدند شوکه شدم. سال هشتاد و هشت برای من هیچ جای تردیدی نبود که این نمی‌تواند آرای واقعی محمود احمدی نژاد بوده باشد، (البته تمام شواهدی که من را متقاعد کرده بود هم فقط تعداد آرا نبود), اما امروز به این نتیجه رسیده ام که ما به عنوان طبقه ی خود نواندیش دان جامعه و جمعی از نسل تحول خواه ساکن شهرهای بزرگ که چهره غالب خیابان های تهران و اصفهان و شیراز و تبریز را شکل می دهند، فارغ ازینکه غلط می اندیشیم یا درست, باورهای هایمان در مورد صلاح ملک و مملکت و سبب شناسی شرایط مبتنی بر واقعیت است یا توهم، لایه ی باریکی بیشتر نیستیم که خودمان را مشت نمونه خروار نود میلیون ایرانی می‌دانیم...

از این سوءتفاهم بدتر این است که دمکراسی و مراجعه به آرا مردمی را شعار میدهیم و با یک دیدگاه ارباب و رعیتی فکری و مبتنی بر هجمه و توهین و افترا، گروه مقابل را به خیانت و خود فروختگی و سرسپردگی متهم میکنیم، حتی در میان هم سو های خودمان دنبال بهانه برای انتساب اغراض شخصی به دیگران هستیم و فاجعه بار اینکه کسانی را به عنوان قهرمانان ملی بالا می‌بریم که برای بی طرفی هیچ شأنی قائل نیستند و شعار «بی طرفی بی شرفی» می دهند و بدیهی است اگر بی طرف به سمت مقابل هم تمایل پیدا کند از نظر آنها سرسپرده است!

گروه عمده ملت هم که رعایای فکری هستند و ما هستیم که میدانیم آنها چه می‌خواهند، ما هستیم که میدانیم آنها چه باید بخواهند، و ما هستیم که از سمت آنها صحبت میکنیم... بجای اندیشمند و متفکر این مملکت و فضای برون مرزی آن پر شده از خان های فکری که هر کدام نوچه هایی دارند که کلیدواژه های آنها را هشتگ بزنند و کمپین جریان مقابل را بدون اینکه خان شخصا ورود کند بهم بریزند...

تا این طبقه از جایگاه کذایی که برای خود قائل شده است ( و البته مشابه آن در طرفداران ساختار حاکم که بزور قصد بهشتیزه کردن ملت را دارند هم وجود داشته و شاید حتی سابقه بیشتری هم دارد) توهم زدایی نشوند، دمکراسی فقط پیراهن عثمان خواهد بود برای جنگ قدرت...

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده