تلاقی ایام شهادت حضرت علی (ع) با مهمترین مناسبت ملی ما فرصت خوبی برای تشدید دوقطبی تصنعی ملی گرایی در مقابل مذهب گرایی است.
سنت دیرینه نوروز نه نخستین و نه واپسین بار است که با یک سوگواری مذهبی همزمان می شود. در تاریخ نیز به همزمانی ایام شهادت حضرت حسین و نوروز در عهد صفوی اشاره شده و در تاریخ کوتاه جمهوری اسلامی نیز چنین رویدادی را به یاد داریم.
وجود روایاتی از قول ائمه در گرامیداشت نوروز، به شرط صحت حاکی از آن است که چنین دوگانهای میان سنن ملی و باورهای مذهبی از نظر این بزرگواران وجود نداشته است؛ در صورتی که چنین روایاتی مجعول نیز باشد حاکی از آن است که پیشینیان ما رویهای خردمندانه (هرچند غیر صادقانه) را برای کاستن از تنشهای غیر ضروری اجتماعی پیش گرفته بودند. بسیار ساده انگارانه خواهد بود اگر چنین فرض کنیم که در قرون گذشتهص چنانکه تقابلی جدی میان اسلام و نوروز روی می داد الزاماً این نوروز بود که پیروز از میدان خارج میشد!
در جامعه قطبیت زده امروز ایران که جمعی خود را متولی خودخوانده فرهنگ هزاران ساله ما میدانند و گروهی دیگر خود را سربازان خط اول نگاهبانی از آیین شریف اسلام، و چنانکه همگان میدانیم گروهی نیز هدفی جز دوپارگی بیشتر ملت تاریخی ای آن ندارند، دست یاختن به چنین تقارنی برای افزودن به فاصلههایی که زاییده ذهن های مسموم شده است نه مومنانه است و نه میهن دوستانه.
سرشت انعطاف پذیر نوروز در طول دهها سده نشان داده است که نه پاسداشت آن خللی به باورهای مذهبی وارد می کند و نه هیچگونه باور، آیین و ایدئولوژی حتی کمونیسم به روایت شوروی توانسته است چتر رنگارنگ نوروزی را که مرزهای جغرافیا و زمان را درنوردیده به زیر بکشد. تجربه هزاران ساله به قدمت نوروز چنین پند می دهد که مومنانه و وطن دوستانه آن است که چنین تقارنهایی را بهانه نزدیکی دو سر طیف شوربختانه از هم گریزان جامعه قرار دهیم، و نیکوتر آنکه رویگردانی یکی به جای تلافی دیگری به گامهای بلندتر بینجامد؛ چنانکه رسم نوروزی نیز چنین است:
برخاست بوی گل ز در آشتی درآی
ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو